محمداباد و ظرفیتهای مغفول مانده

در چنین روزی دانشمندی به شهادت رسید مصطفی احمدی روشن را در امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپردند و سال 92 که در دانشگاه تهران پذیرفته شدم، اشرف یا همان زهرای کنونی من را با آنجا آشنا کرد. وقتی آشنا شدم  دلم همانجا جا ماند حتی با به خاک سپردن شهدای مدافع حرم مابین سالهای 92 تا 95 علاقه‌ام به آنجا بیشتر شد...بیشترِ بیشتر.تا آنجاییکه امشب عجیب یاد مصطفی دلم را لرزاند. عشق چها که نمیکند..., ...ادامه مطلب

روز های خوبی است؟ نمی‌دانم بگویم آری یا نه! جوابش با خود خدا باشد... بهتر است. آبادی آباد، آباد بمان!, ...ادامه مطلب

معرفی کوچه ها و محلات محمدآباد در اینجا پروژه‌ای است که ان شالله دنبال خواهم کرد..دنبالم کنید نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ساعت 21:32 توسط طهورا| Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

بسم الله خبر که همیشه همین است... اما دعا بفرمایید بعد از بالا و پایین کردن های زیاد برای طرح کتابخوانی دختران ابادی اباد، مدیر مدرسه هم با تاییدات مدیران ارشد خبر موافقتش را با این طرح اعلام دارد. طرح من و کتاب طرحی است برای انس با کتاب دعا کنید موفقیت امیز باشد. ضمن اینکه مدتهاست زمان از دستم خارج شده الساعه الساعه الساعه,نخواهیم ...ادامه مطلب

با اینکه ربیع آمده اما غمی بر دل سنگینی میکند غم اربعین غم آبادی غم مستضعفان غم کرمانشاه غم ..., ...ادامه مطلب

دی ماه هم فعالیت خودش را اغاز کرد و به سرعت هم سرش به کارش خودش است. این روزها آبادی شبهایش سرد و خشک است و آسمانش خست به خرج میدهد و زل زده است به کویر تشنه و عریان. او زل میزند و ماهم به او زل زده ایم نه بارانی و نه برفی  خدایا هوای ابادی را داشته ای تا به حال، زین پس نیز بدار چه جورها که کشیدند بلبلان از دی   به بوی انکه دگر نوبهار باز آید نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۰۸ساعت 18:4 توسط طهورا| ,هشتمین ...ادامه مطلب

یکسالی وبلاگ را تبریک میگم   به امید جشن تولد کشف ظرفیتهای مغفول مانده,تولدت,مبارک ...ادامه مطلب

دی ماه هم فعالیت خودش را اغاز کرد و به سرعت هم سرش به کارش خودش است. این روزها آبادی شبهایش سرد و خشک است و آسمانش خست به خرج میدهد و زل زده است به کویر تشنه و عریان. او زل میزند و ماهم به او زل زده ایم نه بارانی و نه برفی  خدایا هوای ابادی را داشته ای تا به حال، زین پس نیز بدار چه جورها که کشیدند ب, ...ادامه مطلب

امروز سیزدهم بهمن ماه بود... فردا هم چهاردهم پس‌فردا هم نیمه بهمن ماه و ماه بعد اخرین ماه سال 95... چقدررر زود گذشت باور نکردنیست بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس   نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۱۳ساعت 22:56 توسط طهورا| , ...ادامه مطلب

باور نمیکنم که اسفندماه گذشت باورم نمیشود که 24 اسفند هم گذشت و من تولد41سالگی مادرم را تبریک نگفتم باور نمیکنم امروز اول فروردین 96 بود باور نمیکنم چندماه دیگر 22 ساله میشوم باورم نمیشود که فارغ التحصیل شده ام  باورم نمیشود که از سال 92 چهارسال گذشت باورم نمیشود تا چندماه دیگر محمد 10 ساله میشود و , ...ادامه مطلب

فصل رفتن است  فصل نماندن  فصل رها شدن از خود فصل دل و عشق و دو حرم  فصل بین باید بین دل و عقل یکی را انتخاب کنم؟ این بین ها کار را سخت میکند ... فصل بین الحرمین ,جامانده از تو ...ادامه مطلب

نزدیک به بیست روز گذشته...  خب آدمی دور که میشود بغض گلویش را میفشرد و امکان حرف زدن برایش نمیماند. دور بودن نعمت نزدیک بودن را بیشتر به یاد می‌آورد، چقدر از نعمتهایی که خدا بهمان داده را فراموش میکنیم و شکرش را بجا نمی‌آوریم. خدایا ممنون که مارا میبخشی!, ...ادامه مطلب

مهاجران اهل افغانستان به طور نسبی در آبادی زیاد دیده میشوند و هستند مهمترین دلیل مهاجرت آنها نیز وجود ظرفیت خوب کاری و درآمدزایی آنست. ظرفیتی که روستاییان و بهتر بگویم نوجوانان آبادی از آن غافل هستند و یا بعبارتی کار کردن در این زمینه را افت کلاس حساب میکنند ... از این کار نیز در احادیث تحت عنوان کار و شغل مستحب نیز یادآوری شده بله درست است :کشاورزی البته منظور من این نیست که نوجوونا بیان و حتما اینو به عنوان شغل آینده نه چندان دورشان انتخاب کنند در حالیکه درس و علم را رها کرده باشند منتها به عنوان کسب تجربه و یادگیری و دست کمک بودن برای پدر و پدربزرگ و.,کار تابستانی,مدرسه کسب و کار تابستانی شریف,کار تابستانی در مشهد,کار تابستان,کار تابستانی برای نوجوانان,کار تابستانه,کار تابستانی برای دانش آموزان ...ادامه مطلب

اینکه حالا سنت چیست و مدرنیته چی و از کجا و با چه مبانی ایجاد شد و گسترش پیدا کرد، بماند ... آنچه که در نگاه سالخوردگان اهالی آبادی میتوان دریافت نارضایتی آنان از وضع موجود و یادش بخیرهای مکرر آنهاست، اینکه پیرمرد دستمال به‌سری دیگر نتواند با دوچرخه از قدیم به یادگار مانده با آرامش سواری کند و با ویراژهای مکرر ماشینهای آخرین سیستم روبرو میشود و دست و پایش را گم میکند برای او بیشتر دردناک است تا من!پیرمردهایی که گنجینه پرارزش خاطرات گذشته را در خود دارند و اینک فراموش شده اند ... چندی پیش نشریه ای (نسیم آبادی)توسط برخی آقایان دغدغه مند چاپ و منتشر میشد و,جدال سنت و مدرنیته,جدال سنت و مدرنیته در افغانستان ...ادامه مطلب

شب گذشته یادواره ای به مناسبت بزرگداشت شهدای روستا برگزار شد.من دیر رسیدم  اما به نظر نمی‌رسید برنامه محتوای چندان امیدبخشی داشته باشد. یک مجری با تپق های فراوان و صحبت های کلیشه ای... خوشبختانه مردم آنقدر قانع هستند که آمده بودند البته قانع بودن در این زمینه را خوب نمیدانم اما استقبال مردم به دلیل حاشیه های دیگر مراسم بود! حضور مادران شهدا چشمگیر بود مادرانی که حالا پس از گذشت سالیان زیادی دلشان به یادوراه ای خوش است خوش به اینکه هنوز نام فرزندان جوانشان در حافظه این روستا باقی مانده، هر چند به نام! اینکه برای فضاسازی سالن اجتماعات زحمت کشیده بودند, ...ادامه مطلب