همچنانکه مهر و آبان گذشت، آذر هم میگذرد
و من میمانم و حسرت پاییز 95 و احتمالا آخرین پاییزی که دانشجو خواهم بود.
میخواهم به فکر درد و کاستیهای روستا باشم،بیشتر و بیشتر!
هفته گذشته که آغاز هفته کتاب بود، معلم محمد آن ها را به کتابخانه روستا برده بود و ازآنها دعوت کرده بود که به کتابخانه بروند و از این فرصت استفاده کنند.فکر خوبی بود، به نظرم معلم های مدارس روستا نقش موثری میتوانند داشته باشند و این مستلزم وجود دو ویژگیست: دلسوز و با همت! چیزی که در این زمانه کم پیدا میشود.
... آری شود ولیک به خون جگر شود
محمداباد و ظرفیتهای مغفول مانده...برچسب : زندگی در پاییز,زندگی پاییزی,زندگی پاییز, نویسنده : abadiyeabada بازدید : 13